کد مطلب:223969 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

انبیاء رهبر تکامل انسان بوده اند


هیچ كس از پیش خود چیزی نشد

هیچ آهن خنجر تیزی نشد



تا نگرید طفل كی نوشد لبن

تا نگرید ابر كی خندد چمن



تا نگرید طفلك حلوافروش

دیگ بخشایش نمی آید بجوش



انا ارسلناك كافة للناس بشیرا و نذیرا

در عالم آفرینش هیچ مخلوقی بدون رهبر خلق و آفریده نشده است نهایت برخی موجودات مانند نباتات مقهور غریزه ی طبیعی نباتی هستند و حیوانات برهبری غرایز طبیعی حیوانی در سیر تكامل اعاشه و حس حركت می نمایند ولی انسان هم غریزه حیوانی و طبعی دارد و هم عقل كه رهبر درونی و هم پیغمبران و اولیاء و مدرسین و آموزگاران كه رهبر بیرونی هستند می باشد باید



[ صفحه 364]



از همه جا و همه كس رهبری بگیرید.

آیاتی درباره ی سیر و سیاحت و درس گرفتن از آفاق و انفس در دست است مانند:

فسیروا فی الارض فانظروا كیف تحی الارض بعد موتها.

در نظام اجتماع انبیاء: طبیبان و رهبران بشر بوده اند.

دنیا بمثابه ی مدرسه ایست كه مؤسس آن خدای یكتا و مدیر آن پیغمبر خاتم النبیین عقل اول و انبیاء آموزگاران و جامعه بشر شاگردان مدرسه وجودند.

كتب آسمانی برنامه های هر عصر و اوصیاء و خلفاء پیغمبران مفسر و مدرس و مترجم قوانین آسمانی هر عصر بوده وصی خاتم امیرالمؤمنین و وصی آخرین كه آخرین موهبت الهی در روی زمین است حضرت ولی عصر حجة بن الحسن عسكری علیه السلام می باشد كه مجدد دین و منجی بشریت و قائد و پیشوای عالم انسانیت است.

انبیاء طبیبان روحانی عالم آفرینش هستند كه امراض نفسانی و روحانی را شناخته علاج نموده اند و همانطور كه اطبا جسمانی از غرایز و خواص طبایع سخن رانده و امراض جسمانی را علاج نموده اند - انبیاء و پیغمبران از علل و عوامل امراض روحانی بحث نموده و درس فضیلت و كمال داده اند و راه و روش جلوگیری از بروز امراض نفسانی را تدریس و تعلم نموده و نكته لطیف اینجاست كه برای علاج امراض مردم اجر و مزدی نخواسته و گفته اند:

لانرید منكم جزاءا و لاشكورا



ما طبیبانیم و شاگردان حق

بحر قلزم دید ما را فانفلق



این طبیبان طبیت دیگرند

كه بدل از راه نبضی بنگرند



ما بدل بیواسطه خوش بنگریم

در فراست ما بعالی منظریم



این طبیبان غذایند و ثمار

طبع حیوانی از ایشان استوار



ما طبیبان فعالیم و مقال

ملهم ما پرتو نور جلال



كاینچنین فعلی تو را نافع بود

و آنچنان قولی ز ره قاطع بود



اینچنین قولی ترا نیش آورد

و آنچنان فعلی ترا پیش آورد



آنچنان و اینچنین از نیك و بد

پیش تو بنهیم و بنمائیم جد



گر تو خواهی این گزین و خواهی آن

سنگ و گوهر زهر و شكر شد عیان



مزد دست خود نخواهیم از كسی

می رساند مزد ما را حق بسی [1] .



[ صفحه 365]



هین صلا بیماری ناسور را

داروی ما یك بیك رنجور را




[1] اشاره بآيه وافي هدايه قل لااسئلكلم عليه اجرا الا المودة في القربي مي باشد.